مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ...

ساخت وبلاگ
باذن الله و باذن ولی الله 1. گفت فکر میکنی واقعیت است ؟ فکر میکنی همه ی این ها راست است ؟ گفتم فکر نمی کنم . مطمئنم .گفت ولی من فکر نمی کنم . گفتم  عاشورا حادثه ای است که به شدت مستند است . انکار ناشدنی ست . خودش بحث را تمام کرد . پرسید آهنگی که برایم فرستاده را یادم هست ؟ گفتم هست . خواست بخوانَدَش . گفتم صبر کن . ادامه دادم : همین حالا اشکَت را درآوَرَم ؟ می شناسمش . خوب . انقدر می شناسمش که گفتم " قسم می خورم " اشکت در می آید اگر ، این روضه را گوش کنی . گفت بفرست . هندزفری ام را برداشت . دماغش سرخ شد . فقط سه دقیقه از 13 دقیقه و 30 ثانیه ی روضه را گوش داد . هندزفری را درآو مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : یا حسین روی ماه,یا حسین غریب مادر,یا حسین غریب مادر سید جواد ذاکر,یا حسین میر حسین,یا حسین,یا حسین مظلوم,یا حسین شهید,یا حسین آنکه دل از,یا حسین عکس,یا حسین غریب مادر کریمی, نویسنده : esooran1 بازدید : 19 تاريخ : چهارشنبه 21 مهر 1395 ساعت: 20:40

باذن الله و باذن ولی الله ارباب جان . . . شما را که بیهوده " ارباب " نگفتند . ارباب ... مشتق شده از " رب " .... پرورش دهنده . . . انگار که ادب کردن ما ؛  افتاده به گردن شما . . . پرورش ما را سپرده اند به شما ... اگر در دستگاه شما نیاموزم ادب را ؛ از کدام معلم و کدام مدرسه میتوانم بیاموزم ؟؟ کدام مدرسه آقای ادبی دارد چون عباس ... کدام مدرسه یادم می دهد ادب ِ مجرم هم عاقبت ، عاقبت به خیرش می کند و برای باور این اصل حر را برایم علم میکند ؟ کدام کلاس درس را می شود  پیدا کرد ؟ آقا جآنم ... ارباب . . . دریاب . . .  یا رادَّ ما قَد فاتَ... مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : ارباب حلقه ها,ارباب الحرف,ارباب خسرو,ارباب حلقه ها 4,ارباب حکمت,ارباب و بردگی,ارباب حلقه ها 1,ارباب حلقه ها 3,اربابا خبر,آرببا چت, نویسنده : esooran1 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 19 مهر 1395 ساعت: 1:58

باذن الله و باذن ولی الله ممانعت می کردم از پلک زدن ؛ که اشکی فرو نچکد برابر دیدگانش ... لابد متوجه استیصالی که سراپای وجودم را گرفته بود شده بود . سرش را پایین انداخت . شاید برای راحت کردنم . آرام پلک زدم . اشک آرام لغزید ... حرف چندانی نه زده بودم و نه زده بود . اما گویا حرف های زیادی از چشم هایم بیرون کشیده بود . سرش پایین بود که گفت :زود تر ... خیلی زود تر خودت را برسان به مجلس سیدالشهدا . دیر بجنبی ، از دست می روی ... از دست می روی دختر . . . راستی ...من و این همه غم ؛ ارباب ؟؟؟ . . . . یا رادّ ما قَد فاتَ ... مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 61 تاريخ : سه شنبه 13 مهر 1395 ساعت: 18:22

باذن الله و باذن ولی الله من نمی دانم شما حرفم را قبول دارید یا نه ؛ ولی به جان خودم خدای اول ِ صبح ها - قبل از اینکه اصلا آسمان یک ذره هم روشن شده باشد - با خدای سر ظهر فرق دارد . با خدای عصر فرق دارد . با خدای غروب فرق دارد . خدای شب هم که اصلا یک چیزی ست جدا ... با این حال ؛ من خدای سر ِ صبح ها را یک جور دیگری دوست دارم . یعنی راستش را بخواهید همین خدای ِ سر صبح هاست که باعث شده خدای ظهر را دوست داشته باشم ، خدای عصر را دوست داشته باشم ... خدای سر صبح ها ، بالاخص صبح هایی که خیس ِ باران اند یک چیز عجیبی است که هر چقدر هم تلاش کنی ؛ نمی توانی دوستش نداشته باشی . بچه ها مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35

باذن الله و باذن ولی الله



لعنت به 33 دکمه ی حرف ِ کیبورد و بی عرضگی شان

که محض ِ رضای ِ خدا هم که شده

عین آدم کنار هم چفت نمی شوند

که یک جمله ای بسازند تا

بتوانم

تقدیمش کنم به تو و

بتوانی با خواندنش بفهمی

تا چه حد دل تنگت شده ام...



به جان تو و چشم هآیت

خفه ام کرد این همه از تو ننوشتن ؛ لیلآ ...


یا رادَّ ما قَد فاتَ ...

مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 62 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35

باذن الله و باذن ولی الله


داشتم بی عنوان های ِ پشت ِ سر هم ردیف شده ی ِ سوران را میخواندم که رسیدم به این پست . که به تاریخ 31 تیرماه نوشته شده بود و ثبت نشده بود . وسط ِ بی حالی هایم ؛ حال ِ خوبی داد ... فقط...
این بار که تا آخر خواندمش ، زیر لب با خودم گفتم : " این حرف ها نمی آید به من ...آخر مگر من ابراهیمم ؟  "



ادامه مطلب
مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35

باذن الله و باذن ولی الله



مگر می شود آدم طی ِ یک روز ؛ هزار بار به گذشته بر نگردد ؟!

مگر می شود ؟!


یا رادَّ ما قَد فاتَ ...

مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35

باذن الله و باذن ولی الله نشسته بودم روی نیمکتی که زیر بیدمجنون بود و اولین باد های پاییزی را لمس میکردم . زل زده به کفش هایم . صدایش به خودم آورد . " فال میخری خاله ؟ " . کلمه ی خاله وادارم کرد به زدن ِ لبخند . هر چند تلخ . برای تکرار دوباره ی لذتش گفتم نه ! " خاله " ... و توی دلم دوباره گفتم " خاله " ... و فکر میکردم که چرا تا به حال گمان میکردم که این کلمه به من نمی آید ؟ پسر بچه ی فال فروش که شاید یک وجب بیشتر از زانوهای ِ من ارتفاع داشت  طرف دیگر نیمکت نشست . لابد که خستگی در کند . ولی به هر حال می خواست که مشتری اش را از دست ندهد . یه دونه بخر خاله . می فهمی تو آینده چه مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 25 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35

باذن الله و باذن ولی الله


گمان میکنم دل کندن 

از سخت ترین و طاقت فرسا ترین 

تمرینات بشرانه باشد

برای پس دادن ِ امتحان نهایی

 به سختی ِ

روح کندن ‌‌‌...

برای مرگ ...


یا رادَّما قَد فاتَ....

مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 32 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35

باذن الله و باذن ولی الله


طوفان تهران را به یاد داری ؟ یادت می آید چنار های ِ دم در خانه ی ما که توپ هم نمی انداختشان ؛ شکستند ؟

رفتنت ؛ چیزی بود توی همین مایه ها  . یعنی همان بلایی را سر ما آورد که طوفان ، سر ِ چنار های ِ نزدیک ِ خانه مان ...



یا رادَّ ما قَد فاتَ ...



مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 35 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35

باذن الله و باذن ولی الله غرق افکار خودم بودم . ایستاده بودم کنار دریاچه مصنوعی و داشتم کسانی را که توی قایق ها بودند تماشا می کردم . صدایی می آمد . یک درویش مانند ؛ بلندگو به دست میان مردمی که روی چمن ها زیرانداز پهن کرده بودند و دور هم نشسته بودند ، راه می رفت و مدام " یا علی " میگفت . حرف های دیگری هم می زد . اما متمرکز نشدم که بفهمم چه میگوید .  یعنی اهمیتی نداشت برایم ... درویش نزدیک تر آمد . نزدیک تر ... تا من فاصله ی زیادی نداشت . بلند گو را پایین آورد . انگار نمی خواست مخاطبش کسی باشد جز من . حالا دیگر تمام تمرکزم روی ِ درویش ِ پیر بود . بعد از مکث کوتاهش رو ب مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ......
ما را در سایت مثل تموم عالم حال منم خرابه ... خرابه ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : esooran1 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 6 مهر 1395 ساعت: 20:35